آتلیه عکاسی
امروز ساعت 6 بعدازظهر وقت آتلیه داشتیم تا برای دومین سال تولد پسرم عکس بندازیم روزی که مامان مونا زنگ زد وقت بگیره خانم منشی تاکید اساسی داشت که چون سره ما خیلی شلوغه شما حتما حتما راس ساعت اینجا باشید خلاصه ما هم به احترام حرف ایشون سر ساعت آتلیه بودیم که خانم فتو یک ساعت دیر اومدن و مشتری هم اونجا نبود خلاصه پسر ما یک ساعت اونجا بازی کرد و محیط کاملا براش یکنواخت و خسته کننده شد تا بالاخره خانم فتو از راه رسیدن و با یه کلمه ببخشید شروع به کار کردن که پسر گل من فقط سه تا عکس اول رو همکاری کرد بعد دیگه خسته شد و تحت هیچ شرایطی حاضر به ایستادن جلوی دوربین نبود . مامان مونا به خاطر تاخیر این خانوم اعتراض کرد که وقت ما گرفته شد فقط یه کلم...